برچسبها:
حــافظا...
میدانم هزار نفـر را پیچانــده ای !!
امــا اینبار حواست اینجــا باشد !
نیــت می کنم به نام او ...
به نام فراموش کـــردنش...
به نام راهی برای فراموش کردنش..!
پینوشت 1:
ﮔﺎﻫـﮯﺣﺘـﮯ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺭﺍﻧـﮕﺎﻩ ﮐـﻨـــﻢ
ﮐﻪ ﺑـﺒـﯿـﻨـﻢ ﺟـﺎﻡ ﺧﺎﻟﯿـﻪ ، ﯾﺎ ﻧـﻪ !؟...
پینوشت 2:
رفت ...
بی آنکه مرا به خدا بسپارد...
نمیدانم...
خدا را از یاد برده بود یا مرا؟
پینوشت 3: چه زود فراموش میشوم
انگار سالهاست که من مرده ام
اما هنوز ذهن زخمی ام
یاد تو را نشانه می رود.
انگار سالهاست که من مرده ام
اما هنوز ذهن زخمی ام
یاد تو را نشانه می رود.
برچسبها: