چه فرقی میکند مردی که پخش شده روی آسفالت
از کدام طبقه افتاده؟
به پرده های کشیده شده نگاه کن
هیچ پنجره ای دلواپس نبودن او نیست.
نظرات شما عزیزان:
دستمال که هیچ کل زندگیم زیر درخت آلبالو گم شده....مهرزاد جان وبلاگ زیبایی داری ولینک شدی
به روی دیده .
لینک کردم.. خوش آمدین ...
مطالب منتخب شما هم خوب و سرشارند ...
لینک کردم.. خوش آمدین ...
مطالب منتخب شما هم خوب و سرشارند ...
صبحها
لحظهای میان گرگ و میش هست
که چراغهای پارکها را خاموش میکنند
و گنجشکها دیوانه میشوند
من آن لحظه را دوست دارم.
لحظهای میان گرگ و میش هست
که چراغهای پارکها را خاموش میکنند
و گنجشکها دیوانه میشوند
من آن لحظه را دوست دارم.
خدایا.........
تو همیشه همان بودی که من میخواستم......
کاش من هم همان بودم که تو میخواستی..
تو همیشه همان بودی که من میخواستم......
کاش من هم همان بودم که تو میخواستی..
زندگیه دیگه با سختیشا میچسبه
لایک.اینم اون وبم.
مبینای ok ام.
مبینای ok ام.
اوکی؛پس از آشناییتون خیلی خوشحالم
لینک شدید با افتخار
لینک شدید با افتخار
سلام ممنون ک ب وبلاگم سرزدی
شما بچه شمالی یا تهران؟؟؟؟؟
تا این مساله روشن نشه هیچ امتیازی ندارید
شما بچه شمالی یا تهران؟؟؟؟؟
تا این مساله روشن نشه هیچ امتیازی ندارید
حســــﺎﺏ ﻭ ﮐـــﺘﺎﺏ ﺩﻧﯿـــﺎ ﺭﻭ ﮐـــﻪ ﻭﺭﻕ ﻣﯽ ﺯﺩﻡ ﺍﺯ ﻓﺮﻣــــﻮﻝ ✘ﻋـــﺪﺍﻟﺘﺶ✘ ﺧـــﻮﺷــــﻢ ﺍﻭﻣـــــﺪ ! ﻫـــــﺮ ﭼــــﯿﺰﯼ ﺭﻭ " ﺑﮕــــﯿﺮﯼ " ﮐﻪ ﭘﺸــﺘـﺶ "ﺁﻩ ﻭ ﺍﻟـــﺘﻤﺎﺳــﻪ"ﯾﻪ ﭼــــﯿﺰﯼ ﺭﻭ ﺑـﺎﯾﺪ " ﭘﺲ ﺑـــﺪﯼ " ﮐﻪ ﺍﺳــــﻤﺶ ✘ﺗﻘـــــــﺎﺻﻪ...
سلام لینک شدی منو با عنوان وبم بلینک مرسی
ســــلام
مرســــــی کـــه بـــه وبــــم اومـــــدی
بـــــازم بیــــــا
تبــــادل لینــــک انجاــــم نمیـــــدم
مرســــــی کـــه بـــه وبــــم اومـــــدی
بـــــازم بیــــــا
تبــــادل لینــــک انجاــــم نمیـــــدم
سلام باافتخار لینک شدی. تو هم منو به اسم وبلاگم لینک کن. مسی که اومدی
آنکه دوستش داشتم
پرنده اي بود
بر شيار گونه هايش رد پاي آسماني
رو به جايي که خود هم نمي دانست خودنمايي مي کرد
و من خود را به نديدن مي زدم
آنکه دوستش داشتم
مسافري بود
هميشه در دستهايش چمداني و
در جيب هايش بليطي براي نماندن بود
اما از لب هايش حرفي از رفتن نمي ريخت
آنکه دوستش داشتم
رگ خوابم را در دست داشت
و با همان دستهايي که هميشه بوي نرگس مي داد
دست بر موهايم کشيد و از رفتن گفت
اما در دستهاي من زنجيري نبود
آغوشم قفسي با خود نداشت و
بوسه ام بر لبانش مهر سکوتي نشد
فقط لحظه اي نگريستمش و
تنها بر زانوانش گريستم
تنها گريستم و گريستم و او
بر رودخانه ي اشکهايم
قايقي به آب انداخت
و از هر آه تلخ و سردم
بادبانش را جاني دوباره بخشيد
آنکه دوستش داشتم
شبي تمامي زيباييش را در کوله باري ريخت و
بي آنکه حتي نگاهي
به کسي که پشت سرش
کاسه اي آب در دست نگرفته بود انداخته باشد
رفت و رفت
و در پي يافتن آنچه خود هم نمي دانست
ذره ذره زيبايش را
در آغوش ديگران جاي گذاشت
و به باد سپرد عطر نرگسي دستانش را
آنکه دوستش داشتم
از ابتدا براي رفتن آمده بود
و براي ماندنش
به همراه من
نه زنجيري بود
نه قفسي
و نه حتي کاسه آبي براي بازگشتن
و همانگونه که هميشه دوست مي داشت مثل همه شد
پرنده اي بود
بر شيار گونه هايش رد پاي آسماني
رو به جايي که خود هم نمي دانست خودنمايي مي کرد
و من خود را به نديدن مي زدم
آنکه دوستش داشتم
مسافري بود
هميشه در دستهايش چمداني و
در جيب هايش بليطي براي نماندن بود
اما از لب هايش حرفي از رفتن نمي ريخت
آنکه دوستش داشتم
رگ خوابم را در دست داشت
و با همان دستهايي که هميشه بوي نرگس مي داد
دست بر موهايم کشيد و از رفتن گفت
اما در دستهاي من زنجيري نبود
آغوشم قفسي با خود نداشت و
بوسه ام بر لبانش مهر سکوتي نشد
فقط لحظه اي نگريستمش و
تنها بر زانوانش گريستم
تنها گريستم و گريستم و او
بر رودخانه ي اشکهايم
قايقي به آب انداخت
و از هر آه تلخ و سردم
بادبانش را جاني دوباره بخشيد
آنکه دوستش داشتم
شبي تمامي زيباييش را در کوله باري ريخت و
بي آنکه حتي نگاهي
به کسي که پشت سرش
کاسه اي آب در دست نگرفته بود انداخته باشد
رفت و رفت
و در پي يافتن آنچه خود هم نمي دانست
ذره ذره زيبايش را
در آغوش ديگران جاي گذاشت
و به باد سپرد عطر نرگسي دستانش را
آنکه دوستش داشتم
از ابتدا براي رفتن آمده بود
و براي ماندنش
به همراه من
نه زنجيري بود
نه قفسي
و نه حتي کاسه آبي براي بازگشتن
و همانگونه که هميشه دوست مي داشت مثل همه شد
وبتون زیبا و مطالبتون مفید هست
موفق باشین
موفق باشین
بابام شديدا طرفداره آلمانه،داداشم طرفدار اسپانيا
حالا مامانم ميگه منم طرفدار فرانسه هستم
ميگه ماماني از بازي كدوم بازيكنش خوشت مياد؟؟
ميگه:من بازيكناشو نميشناسم ولي ظرف و ظروفشو خوب ميشناسم...!!
حالا مامانم ميگه منم طرفدار فرانسه هستم
ميگه ماماني از بازي كدوم بازيكنش خوشت مياد؟؟
ميگه:من بازيكناشو نميشناسم ولي ظرف و ظروفشو خوب ميشناسم...!!
می دونی چیه رفیق؟
اگه از زندگی کسی می ری بیرون
سعی کن کامل بری بیرون
حتی پوست تخمه هاتم جمع کنی با خودت ببری
اگه از زندگی کسی می ری بیرون
سعی کن کامل بری بیرون
حتی پوست تخمه هاتم جمع کنی با خودت ببری
سلام - ممنون كه بهم سرزدين - وبتون خيلي زيباس - با افتخار لينكوندمتون
سلام مهرزاد
خوبی؟
من همون A&A هستم
من لینکت کردم تو هم لینک کنی خوشحال میشم
اینم ادرس وبم
www.arezou-aemitaa.loxblog.com
چه حرف بی ربطیست که مرد
گریه نمی کند
گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید
مردباشی تابتوانی گریه کنی…
link shodi
esmet khili ghashange dusesh daram.
گریه نمی کند
گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید
مردباشی تابتوانی گریه کنی…
link shodi
esmet khili ghashange dusesh daram.
عذر خاهم اقامهرزاد زیاد اینورا نمیام کاربر فیسنمام اونجا بیشتر میشه پیدام کرد!!!
سپیده
ساعت12:38---15 بهمن 1393
سلام.ممنونم ازینکه ب وبلاگم سر زدید.سبز باشید
پاسخ: ممنون. آدرستون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ: ممنون. آدرستون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چقدر تلخ ...
پاسخ: جدی؟؟؟
پاسخ: جدی؟؟؟
سلام
لینک شدی با اسم قوی تنها.
منو با اسم من منم، توهم تویی لینک کن.
مرسی
لینک شدی با اسم قوی تنها.
منو با اسم من منم، توهم تویی لینک کن.
مرسی
دلم برای آن دلقکی میسوزد
که همچون من
از این نقاب ، بیزار است
که همچون من
با صورتک خندان ، می گرید…
که همچون من
لا به لای شادیهاست که ، آرام آرام میمیرد …
سکوت کمر فکرم را شکست…
خسته ام…
از تظاهر به خندیدن،به بودن،به صبر،به ایستادگی…
کاش میشد به عزراییل رشوه داد…
اینجا !!!
در این سرزمین خاکی
پر است از ادم هایی که مرا نمی فهمند و فقط ترجمه ام می کنند…
آن هم به زبان خودشان…
خسته ام
برچسبها: